می نویسم ات و کاغدهای جهان روسیاه می شوند
کم می آیند و خجل سر به زیر می افکنند و قلم گریه می کند
من «دوستت دارم» را به هزار زبان می نویسم و آرامشان می کنم
تا در لای لای موسیقی این واژگان عزیز در آغوش من بخوابند
بعد واژه ها مثل فرشتگان کوچک رقصان در خوابشان سرک می کشند
و رویای گیسوان تو را به یادشان می آورند
تا شعر رشته رشته بریزد از آسمان و دست قلم را بگیرد
و بلندش کند و از پنجره کاخ خیال بیاوردش
پیش تو که نشسته ای و داری کودکت را روی کاناپه کوچک خانه شیر می دهی
و آفتاب دارد گونه راستت را می بوسد و گرم می شود
... من نگاه می کنم به تو و غزل زاده می شود
کم می آیند و خجل سر به زیر می افکنند و قلم گریه می کند
من «دوستت دارم» را به هزار زبان می نویسم و آرامشان می کنم
تا در لای لای موسیقی این واژگان عزیز در آغوش من بخوابند
بعد واژه ها مثل فرشتگان کوچک رقصان در خوابشان سرک می کشند
و رویای گیسوان تو را به یادشان می آورند
تا شعر رشته رشته بریزد از آسمان و دست قلم را بگیرد
و بلندش کند و از پنجره کاخ خیال بیاوردش
پیش تو که نشسته ای و داری کودکت را روی کاناپه کوچک خانه شیر می دهی
و آفتاب دارد گونه راستت را می بوسد و گرم می شود
... من نگاه می کنم به تو و غزل زاده می شود
عضویت تو بهترین گروه عشقی دنیا لاو استوری